فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

لطفا از تمام مطالب دیدن فرمایید.



FRAGILE WORLD
«دنیای شکننده»

I know that I’m not alone
می دانم که تنها نیستم

What I’ve seen, has been seen before
چیزی که دیدم، پیش از این هم دیده شده

But it hurts just like a thorn
اما این مرا آزرده می کند،درست مثل یک خار

A pain I’ve never felt before
دردی که قبلاً هرگز احساس نکرده ام

My heart says: “Just speak the truth”
قلبم می گوید: «فقط حقیقت را بگو»

But my mind says: “Don’t be a fool”
اما عقلم می گوید: «احمق نباش»

Need to get something off my mind
باید چیزی را از ذهنم بیرون بکشم

Don’t let this silence be misunderstood
اجازه نده این سکوت اشتباه فهمیده شود

I don’t know where my heart will take me
نمی دانم قلبم مرا به کجا خواهد برد

But I know your light will protect me
اما می دانم که نور تو از من حفاظت خواهد کرد…

From this fragile world
در برابر این دنیای شکننده

I don’t know where I’m destined to be
نمی دانم مقدر شده است که من کجا باشم

Rich or poor, famous, loved or lonely
ثروتمند باشم یا فقیر، مشهور، دوست داشتنی یا تنها

But I know, without your light I’ll never cope
اما می دانم که بدون نور تو هرگز از عهده آن بر نمی آیم…

In this fragile world
در این دنیای شکننده

Did you think you can silence me?
آیا فکر می کنید می توانید مرا ساکت کنید؟

With your lies, games and deceit?
با دروغ ها، بازی ها و نیرنگ هایتان

You can continue robbing me
شما می توانید همچنان از من سرقت کنید

But you won’t rob my dignity
اما نمی توانید شأن و وقار مرا غارت کنی

I know that life is just a game
می دانم که زندگی فقط یک بازی است…

An illusion that will fade
خیالی که محو خواهد شد

Cheat and lie, have it your way
فریب بدهید و دروغ بگویید، هر کاری می توانید بکنید

But you can’t cheat death, no way
اما نمی توانی مرگ را فریب دهی، به هیچ وجه

I don’t know where my heart will take me
نمی دانم قلبم مرا به کجا خواهد برد

But I know your light will protect me
اما می دانم که نور تو از من حفاظت خواهد کرد…

From this fragile world
در برابر این دنیای شکننده

I don’t know where I’m destined to be
نمی دانم مقدر شده است که من کجا باشم

Rich or poor, famous, loved or lonely
ثروتمند باشم یا فقیر، مشهور، دوست داشتنی یا تنها

But I know, without your light, I’ll never cope
اما می دانم که بدون نور تو هرگز از عهده آن بر نمی آیم…

In this fragile world
در این دنیای شکننده

Life’s just a game
زندگی فقط یک بازی است…

An illusion that will fade
خیالی که محو خواهد شد

Cheat and lie have it your way
فریب بدهید و دروغ بگویید، هر کاری می توانید بکنید

But you can’t cheat death, no way
اما نمی توانی مرگ را فریب دهی، به هیچ وجه

I don’t know where my heart will take me
نمی دانم قلبم مرا به کجا خواهد برد

But I know your light will protect me
اما می دانم که نور تو از من حفاظت خواهد کرد…

From this fragile world
در برابر این دنیای شکننده

I don’t know where I’m destined to be
نمی دانم مقدر شده است که من کجا باشم

Rich or poor, famous, loved or lonely
ثروتمن


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 28 فروردين 1392برچسب:شعر, شعر انگلیسی, | 8:3 | نویسنده : |

موفقیت یعنی ....

 
  • A
نگرش، نه استعداد.
.Atitude more than aptitude
  • B
شاد بودن، با آنچه هستی.
.Being happy with who you are
  • C
پرورش بدن، ذهن و روان.
.Cultivating body, mind and spirit
  • D
کشف این که بهشت در درون است.
.Discovering that heaven is within
  • E
استقبال از ناشناخته ها با شور و شوق.
.Embracing the unknown whit enthusiasm
  • F
مقابله با ترس و یافتن ایمان.
.Facing fear, finding faith
  • G
بخشش، بدون یادآوری.
.Giving without remembering
  • H
همین جا و هم اکنون، تنفس در هر لحظه.
.Here, now breath into each moment
  • I
چیزی که درون توست، نه در چیز ها، جاها و مردمان.
.Inside you, not in people places or things
  • J
سفر از سر به دل.
Journeying from the head to the heat.
  • K
دانستن این که اعتقاداتت تجاربت را می سازند.
.Knowing your beliefs create your experienc
  • L
رفتن، با آهنگی روان.
.Letting go and going with the flow
  • M
وقت گذاشتن، برای خانواده ،دوستان، برای فداکاری و بخشش.
.Making time for family, freinds and forgiveness
  • N
رها نکردن امیدها و آرزوها.
.Never ever giving up on your hopes and dreams
  • O
گشودن دل، به روی امکانات با شکوه و عالی.
.Opening your heart to magnificant possibilitis
  • P
شور، خندان و شوخ بودن، با صفا و آرامش ذهن.
.Passion, playfulness and peace of mind
  • Q
زمانی برای سکوت، راه زندگی الهام آمیز.
.Quiet time the key to inspired living
  • R
دریافت کردن، بدون فراموش کردن.
.Receving without forgetting
  • S
جستجوی پاسخ، کنکاش باورها.
.Seeking answers, questioning beliefs
  • T
اعتماد، به زیبایی احساسات و نیازهایتان.
.Trusting in the beauty of your feelings and needs
  • U
فهمیدن، اینکه بیشترین تلاشی که از شما بر می آید همیشه کافی است.
.Understanding the best you can do is always enough
  • V
یک فعل، ترتیب دادن رقصی موزون با آهنگ سرنوشت.
.a Verb choreograph your dance with desting
  • W
تمایل، به آموختن از هر رخدادی.
.Willingness to learn from every thing that happen
  • X
اظهار خود، قهرمان داستان خود بودن.
.Xpressing yourself, be the here of your own story
  • Y
چیزی که در اختیار توست تا مشخص کنی، دوست داری چگونه تو را به خاطر بیاورند؟
.Yours to define have do you want to be remembered
  • Z
زندگی با شوق و شور، دوست داشتن و خندیدن.
.Zestful living, loveing and laughing

 


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 28 فروردين 1392برچسب:الفبای موفقیت به زبان انگلیسی(جملات کوتاه), | 7:56 | نویسنده : |


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 21 فروردين 1392برچسب:english funny for u, | 17:17 | نویسنده : |

 


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 21 فروردين 1392برچسب:دوره ای مختلف در زندگی انسان, | 17:10 | نویسنده : |

 


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 21 فروردين 1392برچسب:حروف زیبای انگلیسی-فانتزی, | 17:4 | نویسنده : |

 

دانشجوی سال اول
Freshman

دانشجوی سال دوم
Sophomore

دانشجوی سال سوم
Junior

دانشجوی سال چهارم
Senior
------------------------------
---------------
فوق دیپلم
A.D/ Associate Degree
AA= is short for Associate of Arts
------------------------------
---------------
مدرک لیسانس در رشته­های علمی و فنی مهندسی مثل فیزیک، الکترونیک و . . .
Bachelor of Science / B.S

مدرک لیسانس در رشته­های علوم انسانی و هنر
Bachelor of Arts / B.A

برای فوق لیسانس
Master of Science
Master of Arts

ليسانس فیزیک دارم.
I have a B.S in Physics

------------------------------
---------------
کلاس چندمی؟
Which grade are you in

کلاس چهارمم.
I’m in the fourth grade.

سال چندمی؟
What year are you in?

سال سوم هستم.
I’m in the third year. / I’m doing my junior year

رشته تحصیلیت چیه؟
What’s your major / field of study

------------------------------
---------------
ترک تحصیل کردن
To drop out of / college dropout

ناچار شدم کالج را رها کنم. (ترک تحصیل کنم)
I had to drop out of college

این نیمسال (ترم) هچده واحد درسی گرفته­ام.
I’ve taken 18 units this semester

یک سال تحصیلی از دو نیمسال تشکیل شده.
An academic year consists of two semesters.

 

---------------------------------------------



برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 20 فروردين 1392برچسب:مدارك تحصيلي به زبان انگليسي- مترجمي زبان انگليسي, | 13:56 | نویسنده : Kalamollah |

stopgap (pl. stopgaps): something that serves a purpose for a short time, but is replace as soon as possible.

Gone are the days when work was just a stopgap between leaving school and getting married.
گذشت اون روزایی که کار فقط یه مرحلۀ موقتی بین تموم کردن مدرسه و ازدواج بود


برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 18 فروردين 1392برچسب:جملات کاربردی زبان انگلیسی, | 9:3 | نویسنده : Kalamollah |

 


برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 12 فروردين 1392برچسب:بدن-اندام-ها-داخلی(ارگان), | 14:26 | نویسنده : |

It dawned on me that..... // da:n//

Defi=> something unusual was going on .
این به دهنم خطور کرد ( تو ذهنم اومد که ) یک چیز عجیبی داره اتفاق میفته

EX : Suddenly , it dawned on me that they couldn’t possibly have met before
..............................
..................
یهو به ذهنم رسید که آنها احتمالا نمیتونستن همدیگه رو قبلا دیده باشن

==> to have a sinking feeling (had a sudden bad feeling that something is true)

Hope you like it / Dani :))


برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 11 فروردين 1392برچسب:Phrasal verbs, | 17:18 | نویسنده : Kalamollah |

 
stumble across/on/upon something: to find something, or to meet someone, by accident

We stumbled across him in the library.
کاملاً اتفاقی تو کتابخونه بهش برخوردیم/دیدیمش

A journalist finally stumbled on the truth.
بالاخره، یه روزنامه‌نگار به‌طور اتفاقی حقیقت (موضوع) رو فهمید


برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 11 فروردين 1392برچسب:جملات کاربردی زبان انگلیسی, | 17:15 | نویسنده : Kalamollah |

 
Don’t pick on me
به من گیر نده

Don’t look the other way
خودتو به اون راه نزن

Are U happy or married?
مجردی یا متاهل؟

The rest is history
…باقیش رو خودت می دونی

I don’t blame you
سرزنشت نمی کنم


برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 11 فروردين 1392برچسب:انگلیسی کوچه بازاری‏, انگليسي, | 17:12 | نویسنده : Kalamollah |

 
I’m not in a good mood
حال و حوصله ندارم

I stand by what I did
پای کاری که کردم وایمیسم

You’re over the hump
سربالایی رو گذروندی

You heard me
درست شنیدی

You are adorable
خیلی دوست داشتنی (قابل ستایش) هستی

It’s impressive
قابل تحسینه

Pull the other one
خالی نبند
(برو عمو ، برو یکی دیگرو سیاه کن )

 


برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 11 فروردين 1392برچسب:انگلیسی کوچه بازاری‏, انگليسي, | 11:35 | نویسنده : Kalamollah |

 

 

Keyboard
چه کسی برنده شد؟

Communication Board
کامیون کی شن ها رو برد؟

Morphine
باید بیشتر فین کنی

MissCall
دختر نا بالغ را گویند

Freezer
حرف مفت

Suspicious
به لهجه اصفهانی: ساس از بقیه ی حشرات جلو تر است

Johnny Depp
قاتل افسرده

Acer
ای آقا! 

Welcome
دهن لق

Manual
من و بقیه

Accessible
عکس سیبیل

Refer
فر کردن مجدد مو

See you later
لات تر به نظر میای!

Good Setting
آن سه چیزِ نیک را گویند: گفتار نیک - کردار نیک - پندار نیک.

Piece of a man who owns a locker
مرتیکه لاکردار!

Above Border
فرامرز

Insecure
این سه نابینا

Business
اشاره به بوزینه در گویش اصفهانى

Legendary
ادارهٔ محافظت از لجن و کثافات شهری

Subsystem
صاحب دستگاه

Velocity
شهری که مردم آن از هر موقعیتی برای ولو شدن استفاده می‌‌کنند

Comfortable
بفرمایید سر میز

Long time no see
دارم لونگ می‌‌پیچم، نگاه نکن!

Cambridge
شهری که تعداد پلهایش انگشت شمار است
 
Categorize
نوعی غذای شمالی که با برنج و گوشت گراز طبخ می‌‌شود

Jesus
در اصفهان به بچه گویند که دست به چیز داغ نزند

Hairkul
آنکه روی شانه‌‌هایش مو دارد

Watergate
دروازه دولاب

UNESCO
یونس کجاست؟

Finland
سرزمینی که مردمانش مشکل گرفتگی بینی‌ دارند

Damn You All
دم همتون گرم

Latino
لات بازی ممنوع

Godzilla
خدای استفاده کردن از مرورگر موزیلا

Savage Blog
ساوجبلاغ

Betamethasone
منطقه اى در معرض بتا و از این دست امواج
       

برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 10 فروردين 1392برچسب:خنده داااااااااااااااااااااااااااااااار, | 11:47 | نویسنده : |

A heart that loves is always young.
قلبی که عشق می ورزد همیشه جوان است
Greek Proverb

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
The hardest thing to do is watch the one you love, love someone else.
سخت ترین چیز این است که ببینی کسی را که دوست داری عاشق فرد دیگری است
Anonymous

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
We were given: Two hands to hold. To legs to walk. Two eyes to see. Two ears to listen. But why only one heart? Because the other was given to someone else. For us to find.
به ما دو دست داده شده است برای نگهداشتن. دو پا برای راه رفتن. دو گوش برای شنیدن. اما چرا تنها یک قلب؟ چون قلب دیگر به فرد دیگری داده شده است که ما باید پیدا کنیم
Unknown

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

If you love me, let me know. If not, please gently let me go.
اگر دوستم داری بهم بگو و گرنه بزار برم
Anonymous

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

Give her two red roses, each with a note. The first note says For the woman I love and the second, For my best friend.
به او دو گل رز بده رو هر گل هم نوشته ای بزار. رو اولین نوشته بنویس به زنی که عاشقشم و روی دومی بنویس به بهترین دوستم
Anonymous

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
Pleasure of love lasts but a moment, Pain of love lasts a lifetime.
لذت عشق لحظه ای طول می کشد اما غم و رنج آن یک عمر
Bette Davis

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

I get the best feeling in the world when you say hi or even smile at me because I know, even if its just for a second, that I’ve crossed your mind.
بهترین احساس زمانی به من دست می دهد که به من سلام می کنی یا لبخندی میزنی حتی اگر برای ثانیه ایی، چرا که می فهمم یرای لحظه ای به ذهنت خطور کرده ام
UNKNOWN

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

They say loving you gives pains and full of sacrifices But I’ll rather take pains and lots of sacrifices than not to be love by you.
مردم بهم می گن دوست داشتنت درد و رنج ِ فقط و کلی از خود گذشتگی
میخاد، من ترجیح میدم درد بکشم و از خود گذشتگی کنم اما نبینم تو دوستم نداری
Aaron

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

Falling in love is awfully simple, but falling out of love is simply awful.
عاشق شدن تا حدودی آسان است اما ترک عشق وحشتناک است
Anonymous


* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

Absence makes the heart grow fonder
دوری باعث می شود قلب اشتیاق بیشتری پیدا کند
william shakespeare

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

Love is like a war:Easy to begin Hard to end!
عشق همچون جنگ است: آسان شروع می شود سخت تمام می شود
ancient Proverbs


      * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

I dont know why they call it heartbreak. It feels like every part of my body is broken too.
من نمی دانم چرا می گویند قلب انسان می شکند. گویی تمام وجودم شکسته است
Chloe Woodward

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
Love is blind — marriage is the eye-opener.
عشق چشم را می بندد اما ازدواج چشم را باز می کند
Pauline Thomason

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
Anyone can be passionate, but it takes real lovers to be silly.
همه می توانند پر احساس باشند اما فقط عاشقان واقعی حماقت می کندد
Rose Franken

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

The spaces between your fingers were created so that another’s could fill them in.
فاصله بین انگشتان برای این ایجاد شده است که انگشتان فرد دیگری آن فاصله را پر کن


برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 10 فروردين 1392برچسب:جملات عاشقانه, به فارسی,به انگلیسی, | 11:34 | نویسنده : |

AKA = Also Known As
ASAP = As Soon As Possible
BAK = Back At Keyboard
BBFN = Bye For Now
BBL = Be Back Later
BRB = Be Right Back
BTW = By The Way
F2F = Face To Face
FWIW = For What It's Worth
FYI = For Your Information
GFY = Good For You
GL = Good Luck
GMTA = Great Minds Think Alike
GTGB = Got to Go Bye
IDK = I Don't Know
IMHO = In My Humble Opinion
IMO = In My Opinion
IOW = In Other Words
IRL = In Real Life
ITS = I Told You So
KIT = Keep In Touch
LOL = Laughing Out Loud
LTL = Lets Talk Later
MAYB = Maybe
NP = No Problem
NRN = No Reply Necessary
NYO = Need Your Opinion
PDQ = Pretty Darn Quick
PLS = Please
PMFJI = Pardon Me For Jumping In
POV = Point Of View
RSN = Real Soon Now
RTFM = Read The "Fascinating" Manual
TIA = Thanks In Advance
TMI = Too Much Info
TTFN = Ta Ta For Now
TTYL = Talk To You Later
TX = Thanks
UKW = You Know Who
U = You
U2 = You Too
UW = You Wish
WB = Welcome Back


برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 10 فروردين 1392برچسب:اختصار ,مخفف کلمات , | 11:3 | نویسنده : |

The Huma of bliss

علي اي هماي رحمت تو چه آيتي خدا را
که به ماسوا فکندي همه سايه‌ي هما را
O Ali!  the bird of bliss, what a portent of God thou art
For, thy shadow hast over-shadowed one and all

دل اگر خداشناسيهمه در رخ علي بين
به علي شناختم به خدا قسم خدا را
O heart! If thou art Gog-gnostic, seek every thing in Ali`simage
By God , I came to know God by the very Ali indeed

 

 

به خدا که در دو عالماثر از فنا نماند
چو علي گرفته باشد سر چشمه‌ي بقا را
 
By God in the two universes  no trace doth remain of mortality
Cos Ali hast occupied the source of eternity

مگر اي سحاب رحمت توبباري ارنه دوزخ
به شرار قهر سوزد همه جان ماسوا را
O  the cloud of bliss!  thou should of rain if not ,the hell
Would burn one and all`s  lives in violence

برو اي گداي مسکين درخانه‌ي علي زن
که نگين پادشاهي دهد از کرم گدا را
O! the poor beggar go and knock at Ali`s door
Cos he would present  thou the king`s seal-ring in charity

بجز از علي که گويد به پسرکه قاتل من
چو اسير تست اکنون به اسير کن مدارا
Nobody save Ali would order his son to be kind to his murderer
While he is thy captive

بجز از علي که آرد پسريابوالعجائب
که علم کند به عالم شهداي کربلا را
Who save Ali begetest a surprising son
Who renderst universal  fame  and honour  to the Karbala martyrs

چو به دوست عهد بندد ز ميانپاکبازان
چو علي که ميتواند که بسر برد وفا را
Who canst pay allegiance to friend like Ali
Amoung the sincere devoters to keep his promise to friend

نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت
متحيرم چه نامم شه ملک لافتي را
Neither can he be called God nor can he called son
I wonder what  shall I call the king of Lafata  Land?

بدو چشم خون فشانم هله اي نسيمرحمت
که ز کوي او غباري به من آر توتيا را
 O the breeze of Bliss! I shall spray blood from the two eyes
So from his site a dust of collyrium to me brought!

به اميد آن که شايد برسد به خاکپايت
چه پيامها سپردم همه سوز دل صبا را
Perchance I hope the dust of thy foot receivest
My hot hearty sorrowfull calls  that I hold for Sheba!

چو تويي قضاي گردان به دعايمستمندان
که ز جان ما بگردان ره آفت قضا را
Cos thou listenest to the poor prayers
So thou turnest away from our soul the way of the Fate`s pest

چه زنم چوناي هردم ز نواي شوق اودم
که لسان غيب خوشتر بنوازد اين نوا را
What can I blow like the voice of the loud pipe at any moment
For the sake of the excitement
Cos the tongue of the unseen holdest not pleasanter than this voice

همه شب در اين اميدم که نسيمصبحگاهي
به پيام آشنائي بنوازد و آشنا را
I hold this hope all nights to the Down`s breeze
To caress the acquaintee with a friendly calling voice

ز نواي مرغ يا حق بشنو که در دل شب
غم دل به دوست گفتن چه خوشست شهريارا
Hearken to the song of the Ya Hagh O Shahriar!
How pleasant it is to tell the friend the heart`s sorrow in the night`s heart
 

 


برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 10 فروردين 1392برچسب:شعر , شعر به انگلیسی ,شعر همای رحمت, | 10:19 | نویسنده : |

 

January  : (اولین ماه سال 11 دی تا 12 بهمن)
February   :( دومین ماه سال 13 بهمن تا 11 اسفند)
March) : 12اسفند تا 12فروردین)
April): 13فروردین تا11اردیبهشت)
: May: 12 (اردیبهشت تا 11خرداد)
June ): 12خرداد تا10تیر)
July):11تیر تا 10مرداد)
August): 11مرداد تا 10 شهریور)
September): 11شهریور تا 9 مهر)
October): 10 مهر تا 10 آبان)
November):11آبان تا 10 آذر)

برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 10 فروردين 1392برچسب:ماههای سال ,ماهها به انگلیسی, | 9:32 | نویسنده : |

 

Green with envy: exceedingly envious  
When I told her my news , she was absolutely green with envy .


برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 10 فروردين 1392برچسب:اصطلاحات زبان, رنگ سبز در گفتار کوچه بازاری, , | 9:26 | نویسنده : |

 

Looking green around the gills : look sick
What’s wrong with you today?you look green around the gills.


برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : شنبه 10 فروردين 1392برچسب:اصطلاحات زبان, رنگ سبز در گفتار کوچه بازاری, , | 9:17 | نویسنده : |

 

Color ”green” used in slang
The grass is always greener on the other side: situation is always seem better other than where one is
Id like to move to a small town there are no cars ,no pollution & no hassles.but I suppose the grass is always greener on the other side  .
***CONTRACTED TO :the grass is always greener***


برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : شنبه 10 فروردين 1392برچسب:اصطلاحات زبان, رنگ سبز در گفتار کوچه بازاری, | 9:7 | نویسنده : |

6-Clipping (shortening): a shorter from of a word of more than one syllable is called a clipping. For example: flu (influenza) – gas (gasoline) – ad (advertisement) – lab (laboratory)-cab (cabriolet)

 

7-Convertion: a change in the function of a word is called conversion. for example: I spring (1) like a spring (2) on a spring(3) in spring (4)

(1)-verb. i.e. jump

(2)-noun. i.e.

(3)-noun. i.e.

(4)-noun. i.e.

*یک لغت در نقش های مختلف ظاهر می شود.

 

*برای ترجمه لغات در ابتدا باید نقش کلمه را مشخص کنیم.                                                                    

     
  

8-Acronyms: words formed from the initial letter of other words are  called acronyms. For example :( CD: Compact Disk) – (DVD: Digital Video  

 Disk) – (VCR: Video Cassette Recorder) – (B.C.: before Christ) – (ATM:   Automatic Teller Machine) – (PIN: Personal Identification Number) – WAR Woman against Rape)                                                

9- Derivation: -prefix (word beginning) & - suffix (word ending)                      

 The formation of new words by adding "affixes" to other words or morphemes is known as derivation.

 

 

 

Prefix: a morpheme added to the beginning of a word like "co" in the word cooperation.

Suffix: a morpheme at the end of a word to form a derivative, like "- ation" in the word "examination"

For example: success (n) – succeed (v) – successful (adj) - successfully (adv)       

 


برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : پنج شنبه 8 فروردين 1392برچسب:ترجمه چیست, زبان انگليسي, مترجمي زبان انگليسي, | 16:52 | نویسنده : Kalamollah |

 No.120,

Mr. Moradi

Islamic  Azad  University

Maragheh   Branch.

 

No.130,                     

Ohadi  St. Maragheh

E.Azarbayjan          

9 March, 2011           

 

 

 : Dear Mr. Moradi

As  you  know, you  explained  method  of  letter  writing  to  us  last  week. Although  you  did  it  very  well, unfortunately  I  haven't  yet learned  it  perfectly.                                                                              

I  expect  you  to  illuminate  and  explain  it, especially  the  Heading part  of  a  letter, to  us  once again. I  hope  you  accept  my  request  and  do  it.                                                                                              

 

 

 

 

Sincerely   your,         

 

Kalamollah  Khakpour   

 

 


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 8 فروردين 1392برچسب:نامه نگاری انگلیسی, | 16:46 | نویسنده : Kalamollah |

Do the math: to figure something out, esp. when the answer is obvious
Why do you have no savings? You do the math.
چرا تو هیچ پس‌اندازی نداری؟ (چرا نداره) یه حساب سرانگشتی بکنی، متوجه می‌شی


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 8 فروردين 1392برچسب:جملات کاربردی زبان انگلیسی, | 16:37 | نویسنده : Kalamollah |

یک پست و چند اصطلاح :)
=========================

That is the way of the world : رسم روزگار این است / دنیا اینطور است/ تا دنیا چنین بوده

Ex. All those millions of pounds are not going to create many jobs, but that’s the way of the world
همه ی اون میلیون های پوند برای ایجاد شغل و کارمصرف نمی شه خوب این رسم روزگاره/ تا بوده همین بوده !
------------------------------------------
That’s the way the cookie crumbles/ That's the way the ball bounces:چاره چیه / همین که هست آش کشکه خالته بخوری پاته خوری پاته

Something that you say which means that bad things sometimes happen and there is nothing you can do to prevent it, so it is not worth becoming upset about it.

Ex. I can't believe they chose Sam for the job and not me. Ah well, that's the way the cookie crumbles.
باورم نمی شه اونها سام را به جای من برای این کار انتخاب کردند آه... خوب! چاره چیه
------------------------------------------
Which way the wind was blowing

See to determine what is the most expedient thing to do under the conditions at hand : اوضاع و احوال را سنجیدن /موقعیت را درک کردن

Ex. Peter quickly saw which way the wind was blowing and tried to comfort the worried parents.
پیتر سریع متوجه شد اوضاع واحوال چطور و سعی کرد والدینه نگرانشو را آروم کنه
----------------------------------------------
On the way out : (Slang) Very unconventional, unusual, or strange. از مد می افته / رو به زوال / عجیب و غریب

Ex. The styles like are on the way
مدل موهای مثل اون زود از مد می افته


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 8 فروردين 1392برچسب:زبان انگليسي, اصطلاحات انگليسي, | 16:33 | نویسنده : Kalamollah |

 

Mr.Bean Science
.
.
 
I was stuck in ELEVATOR for 3 hrs
Due to electric failure
 
Mr.Bean:
Ya me too
I was stuck on ESCALATOR for 5 hrs
 
جک مستربین
 
از زمانی که برق رفت من تو آسانسور 3 ساعت گیرکردم.
 
.
 
.
 
مستربین:
من هم همین طور!!
من 5 ساعت رو پله برقی گیرکردم.
 
=====================                                   
 
(husband & Wife )
husband: Will U marry , after I die.
Wife : No I will live with my sister.
 
Wife : Will U marry , after I die.
husband: No I will also live with your sister
 
( زن و شوهر )شوهر : بعد از این که من بمیرم آیا ازدواج می کنی؟
زن : نه من با خواهرم زندگی می کنم...
 
زن : بعد از مرگ من تو ازدواج خواهی کرد؟
شوهر : نه من هم با خواهرت زندگی می کنم.
 
=====================                                 
 
 
 
Future plans of childrens:
Future plans of childrens:
Teacher asks children, what do u wish 2 do in future?
Adnan: I want 2 b a pilot.
Wakeel: I want 2 b a doctor.
Bina: I want 2 b a good mother.
Shariq : I want 2 help Bina.
 
شغل آینده بچه ها
شغل آینده بچه ها:
معلم از دانش آموزان پرسید که می خواهید در آینده چکاره شوید؟
ادنان : من می خواهم خلبان بشم.
واکیل : من میخوام دکتر بشم.
بینا : من می خوام مادری خوب بشم.
شریک : من میخوام به بینا کمک کنم.
 
   ========================                           
 
An Aeroplane asks a Rocket
An Aeroplane asks a Rocket
How is that you can fly so fast?
The Rocket replies you will know the pain
when they put fire at your back!
 
سوال هواپیما از موشک :
 
یه هواپیما از یه موشک می پرسه که :
چطوری می تونی این قدر سریع پرواز کنی؟

موشک جواب میده : اگه پشت توروآتیش میزدند میدونستی که چقدر درد داره....


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 7 فروردين 1392برچسب:جالب 0 سرگرمی 0 لطیفه, | 18:58 | نویسنده : |


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 7 فروردين 1392برچسب:اطلاعات عمومی , انگلیسی 0 اعضای بدن, | 18:46 | نویسنده : |

 

نكاتي پيرامون also – too و as well
 
هر سه كلمه فوق به معناي «همچنين» مي باشند با اين تفاوت كه also رسمي تر از بقيه مي باشد و معمولاً قبل از افعال اصلي و بعد از افعال كمكي به كار ميرود.
 
- He speaks French and he also writes it.
 
- She was rich and she was also selfish.
 
ترجيحاً هنگاميكه فعل مورد تأكيد است از also قبل از آن استفاده ميشود.
 
- I can also swim.
 
در جمله فوق اشاره مي شود كه علاوه بر فعاليت هاي ديگر قادر به شنا كردن هم هستم.
 
دو كلمه too و as well بيشتر در پايان عبارت بكار مي روند.
 
- I've read the book and I've seen the film as well/too.
 
چنانچه بخواهيم فاعل را مورد تأكيد قرار دهيم بلافاصله بعد از آن از too استفاده مي شود.
 
- I, too, can swim.
 
تذكر: سه كلمه also- too و as well در جملات مثبت بكار ميروند و در جملات منفي مي توان از not … either يا neither … nor در جملات مثبت ولي با مفهوم منفي استفاده كرد.
 
- They haven't phoned and they haven't written either.
 
- I don't want to go either.
 
- Neither you nor I know what happened.
 
- We like neither the American design nor the European one.
 
چنان كه اشاره شد با تغيير موقعيت too معني جمله تغيير مي كند.
 
- She, too, understands English.
 
- She understands English, too.
 
جمله اول بدين معناست كه او هم مانند ديگران انگليسي را مي فهمد در حاليكه جمله دوم بدان معناست كه او علاوه بر زبان هاي ديگر، انگليسي را هم مي فهمد.
 
as well تنها در پايان جمله بكار مي رود و پس از آن چيزي قرار نمي گيرد در حاليكه پس از as well as ميتوان شخص يا چيز مورد نظر را ذكر كرد.
 
- Are they coming as well?
 
- He gave me money as well as advice
 
 

برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 7 فروردين 1392برچسب:انگلیسی 0 قواعد 0 also, | 18:34 | نویسنده : |

 

با این جملات سخن خود را آغاز نمایید: 
 
Right. Well. OK. Ee…mm. Let's begin. Good. Fine. Great. Can we start?   .. .Shall we start ? Let's get the ball rolling
Let's get down to business

 

 
با این جملات سلام و احوالپرسی کنید :
 
Good morning / good day / Good afternoon/ Hello ladies and gentlemen. Good morning members of the jury.
Good afternoon esteemed guests. Good evening members of the board .Fellow colleagues Mr. Chairman/Chairwoman. Thank you for your
kind introduction. Thanks for giving me this opportunity
 

 

ابتدا خود را معرفی کنید زیرا شنوندگان به شما حس نزدیک تری خواهند داشت و به شما ، کارها و تجربیاتتان ایمان می آورند و ...
 
 

 

 

 


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 7 فروردين 1392برچسب:جملات انگلیسی , جملات کاربردی ,جملات در یک جمع بین المللی, | 18:18 | نویسنده : |

 

طولانی ترین جمله انگلیسی که تنها با یک لغت ساخته شد!
 
 
بزرگترین جمله انگلیسی که تنها با استفاده از یک کلمه Buffalo ایجاد شده جمله زیر است:
(لطفاً بوفالو نخوانید، تلفظ صحیح بافلو است)
 
Buffalo buffalo, Buffalo bufallo buffalo, buffalo Buffalo buffalo
 
این جمله از نظر گرامری صحیح است و در سال 1972 توسط William J. Rapaport مورد استفاده قرار گرفت.
 
 
 
کلمه buffalo دارای سه معنی متفاوت است:
 
1. شهر بوفالو
 
2. حیوان بوفالو (جمع این کلمه نیز همان buffalo است و es جمع نمی گیرد
 
3. فعل buffalo به معنای حمله کردن و هجوم بردن (که بی قاعده بوده و شکل pp آن نیز به همین صورت است
 
(در جمله فوق Buffalo buffalo (جاهایی که بوفالو باB بزرگ نوشته شده و کلمه بوفالوی بعدی به معنای "بوفالوهای شهر بوفالو" است.
 
حالا اگر عبارت بین کاماها را درنظر نگیریم معنی جمله این خواهد بود:
 
Buffalo buffalo , ............ , buffalo
 
Buffalo buffalo "{برخی از}بوفالوهای شهر بوفالو به {برخی دیگر از} بوفالوهای شهر بوفالو حمله کردند."
 
اون عبارت داخل کاماها (نقطه چین شده در بالا) هم میگه که دسته اول بوفالوهای جمله فوق ، قبلاً مورد هجوم بوفالوهای دیگری از شهر بوفالو قرار گرفته اند. به این ترتیب معنی جمله فوق این است که: برخی از} بوفالوهای شهر بوفالو ، {که قبلاً} بوفالوهای شهر بوفالو به آنها حمله کرده بودند، به {برخی} بوفالوهای شهر بوفالو حمله کرده اند.}
 
چه کلمه پر معنی ای
 
فکرشو بکن...!!!!!!!!!!!!!!!!

برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 7 فروردين 1392برچسب:, | 17:48 | نویسنده : |

اسم مصدر gerund

اسم مصدر اسمی است که از فعل مشتق می شود و برای ساختن آن به آخر فعل حروف ing اضافه می شود.

Learning : یادگیری

Speaking : صحبت کردن

Swimming : شنا و شنا کردن

 

اسم مصدر یا Gerund سه کاربرد و نقش در جمله دارد.

1- در ابتدای جمله و به عنوان فاعل:

Swimming is dangerous in this river.

شنا در این قسمت از رودخانه خطرناک است.

Learning English is easy for us.

یادگیری انگلیسی برای ما آسان است.

Playing football made him tired.

فوتبال بازی کردن او را خسته کرد.

 

نکته: تبدل ساختار it به gerund

در این کاربرد می توانیم اسم مصدر را به مصدر با to تبدیل کنیم. در این صورت دو جمله دارای معنی و مفهوم یکسانی خواهند بود. توجه داشته باشید که تنها ساختاری که در آن افعال be به کار رفته است را می توانیم به مصدر با to تبدیل کنیم. در جملات بالا جمله سوم را نمی توانیم به مصدر با to یعنی ساختار it تبدیل کنیم.

Swimming is dangerous in this river. = It is dangerous to swim in this river.

Learning English is easy for us. = It is easy for us to learn English.

 

2- بعد از فعل و به عنوان مفعول جمله:

I like swimming.

شنا را دوست دارم.

He enjoys reading stories.

او از خواندن داستان لذت می برد.

بعضی افعال اگر به عنوان فعل اول در جمله قرار گیرند فعل بعدی میتواند به شکل اسم مصدر قرار گیرد مهمترین این افعال عبارتنداز:

Like , dislike, enjoy , stop, hate, risk, miss, finish

 

3- بعد از حروف اضافه مانند:

on- in –at- of – for-

 

I’m tired of sitting here.

از نشستن در اینجا خسته ام.

He was interested in drawing.

او به نقاشی علاقه مند بود.

 

نمونه سوال

1. My little brother enjoys ………………………… cartoons.

a. watching b. to watch c. watched d. watch

2. He insisted on …………… to the party.

a. go b. to go c. gone d. going

کلمات در هم ریخته را به صورت یک جمله مرتب کنید.

3. washing – dislike – I – dishes – dirty.

 

جواب

1. a

2. d

3. I dislike washing dirty dishes.


برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 5 فروردين 1392برچسب:, | 11:11 | نویسنده : |

سلام دوستان . باز هم با یک slang دیگر در خدمت شما هستیم ، با این حال امیدواریم کمتر مجبور به استفاده از آن باشید : ))))

خودتی ، تو هم همینطور

So’s your old man

Ex1 : Bill : You’re acting like an idiotبیل : رفتارت مثل آدمهای ابله است
Tom : So’s your old manتام : ابله خودتی ( رفتار تو هم همینطور است )

Ex2 : I don’t know what you said, but so’s your old man
نمی دانم چه گفتی ، ولی هر چه گفتی خودتی

مترادف این slang ، “The same to you” هست ، با این تفاوت که “The same to you” بار مثبت دارد یعنی در جواب شخصی که از ما تعریف می کند به کار می رود ( همچنین شما ) ولی “so’s your old man” فقط بار منفی دارد .


برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 5 فروردين 1392برچسب:, | 10:45 | نویسنده : Kalamollah |

Let down : Not do as expected, disappoint someone روی کسی را زمین انداختن / نا امید کردن

Ex .Don't let the team down. Please come to the game. رو(بچه های ) تیم را زمین نداز , بیا بازی کن
-----------------------------------
Big up : An expression of support or encouragement

Ex. Big up on that excellent performance. دمت گرم برای اون برنامه فوقالعاده


برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 5 فروردين 1392برچسب:, | 10:43 | نویسنده : Kalamollah |

mend (your) fences: to try to become friendly again with someone after an argument (usually + with ) بعد از یک مشاجره، دوباره دوست شدن

I thought we were mending fences after our last quarrel.
فکر کردم بعد از آخرین مشاجره/دعوامون، با هم آشتی کردیم/دیگه با هم قهر نیستیم


برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 5 فروردين 1392برچسب:, | 10:42 | نویسنده : Kalamollah |

حالتهاي مختلف هنگام جواب دادن how are you ؟
----------------------------------------------------------------------
( When you are sad) :

I'm down
I'm down in the dumps
I'm down in the mouth
I feel blue
I feel low
I feel lousy
I`m having one of those days
I`m not feeling well
Could be worse
-----------------------------
(When you are tired) :

I'm all in
I'm petered out
I'm ready to drop
I'm tuckered out
I'm bushed
I'm on my last legs
---------------------------------
( When you are worried) :

I'm between a rock and a hard place
I'm in a fix
I'm in a hole
I'm up against it
I'm in a bad way

 


برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 5 فروردين 1392برچسب:, | 10:36 | نویسنده : Kalamollah |

When I am born I am black
When I grow up, I am black
When I am sick I am black
When I lie in the sun I am black
When I am cold I am black
When I die I am black

But you.....

When you are born you are pink
When you grow up, you are white
When you are sick you are green
When you lie in the sun you are red
When you are cold you are blue
When you die you are purple

and you still have the God damn nerves to call me coloured?


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 2 فروردين 1392برچسب:, | 18:30 | نویسنده : Kalamollah |

**Sweep off sb’s feet **
کسی را عاشق خود کردن ، دل و دین کسی را بردن

Defi : to make someone feel suddenly and strongly attracted to you in a romantic way

Ex : she really swept off my feet .
................................
واقا دل ایمان من و برده

EX : she’s just waiting to be swept off her feet by a handsome stranger .
....................................................
فقط منتظراینه که یک غریبه خوشتیپ اون رو عاشق
خودش کنه ( دین و ایمونشو ببره )ء


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 2 فروردين 1392برچسب:, | 18:18 | نویسنده : Kalamollah |

**Sweep sth under the carpet / rug **
چیزی را پوشاندن ،سرپوش گذاشتن روی چیزی ،چیزی را مخفی کردن

Defi==>to try to keep something a secret, especially something you have done wrong

EX : We knew that it wouldn't go away if we swept it under the carpet.
..................................................
میدونستیم که اگه میخاستیم سرپوش بذاریم ( روی این مسئله) و بپوشونیمش ، این مسئاه حل نمیشد

EX : You made a mistake that you can't sweep it under the carpet.
........................................................
تو اشتباهی کردی که نمیتونی مخفیش کنی


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 2 فروردين 1392برچسب:, | 18:12 | نویسنده : Kalamollah |

**Branch out** = diversify

Defi = to start doing something different from the work or activities that you normally do

EX: Don’t be afraid to" branch out "and try something new
.......................................................
نترس از اینکه کارت رو گسترش بدی و یک چیز جدید رو تجربه کنی

EX: This company has recently "branched out into" children's wear.
.....................................................
این شرکت جدیدا شعبه پوشاک بچه هم زده


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 2 فروردين 1392برچسب:, | 18:12 | نویسنده : Kalamollah |

Jump out at someone: If something jumps out at you, you notice it immediately وقتی یکباره متوجه چیزی می‌شین
That's a very effective advertisement - it really jumps out at you.
تبلیغ خیلی مؤثریه، واقعاً توجه آدمو جلب می‌کنه


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 2 فروردين 1392برچسب:, | 18:10 | نویسنده : Kalamollah |

** I'd rather face a firing squad than do something **

Defi =>Figurative meaning معنای مجازی => I would prefer to stand and be executed by gunfire than to do something
اینکه ترجیح میدی بمیری ولی کاری رو نکنی

EX: I’d rather face a firing squad than wake up early in the morning everyday
................................................................
حاضرم من و بکشن ولی هر روز صبح زود بیدار نشم

EX: I’d rather face a firing squad than go back to jail .
______________________________

Literal meaning معنای تحت الفظی=>Firing squad = جوخه اعدام


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 2 فروردين 1392برچسب:, | 18:8 | نویسنده : Kalamollah |

.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • مهندس احمدی