لطفا از تمام مطالب دیدن فرمایید.
That' it!
• used to say that something has ended
Well, that's it, we've finished - we can go home now.
خب، کارمون تموم شد. حالا میتونیم بریم خونه
That's it! I'm not putting up with any more of her rudeness.
نه، دیگه بسه/طاقتم طاق شده. بیشتر این بیادبیشو تحمل نمیکنم
• used to say that something is correct
You switch the computer on at the back. That's it.
آره، درسته. باید کلید روشن (/خاموش) کامپیوتر رو از پشت بزنی/باید کامپیوترو از پشت روشن کنی.
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: