دلم باران میخواهد به همین سادگی. دلم تنگ قدم زدن زیر بارشی بی وقفه است آنچنان که سیراب شود پوست خسته و بدن تشنه ام. دلم میخواهد همراه با ترنم آوای بی همتای اشکهای آسمان، من بی تاب، سفر کنم به آنجایی که دیگر حرفی نیست، دردی نیست ، مرزی نیست. بروم تا عمق آرامش ناکجا آبادی که روح بیقرارم ، این چنین بر دیواره های قفس تنم نکوبد و حق مسلم آزادیش را طلب نکند....
موضوعات مرتبط: ، ،
برچسبها:
وقتی دلت خسته شــد ،
دیگر خنده معنایی ندارد ...
فـقـط می خندی تا دیگران ، غم آشیانه کرده در چشمانت را نـبـیـنـنـد !
وقتی دلت خسته شــد ،
دیگر حتی اشکهای شبانه هـم آرامت نمی کنند ...
فـقـط گریه می کنی چون به گریه کردن عادت کرده ای !
وقتی دلت خسته شــد ،
دیگر هیچ چیز آرامت نمی کند به جز دل بریدن و رفتن .......!
موضوعات مرتبط: ، ،
برچسبها: